احمدی نژاد بزرگ پایان پذیر نیست
سید مهدی طباطبایی/ سنت غلط و
شرمآور تخریب دولت در سال آخر خدمت، ارثی شوم از دهههای گذشته است که
خلاف سنت پسندیده ایرانی که مهمان خود را بدرقه میکنند، سایه سیاه خویش را
بر فضای سیاسی و رسانهای این روزهای کشور گسترده است اما این روزها اتفاق
ناپسند دیگری هم به موازات آن حرکت زشت در حال رخ دادن است. دوستان از راه
خسته به همراه بیتقوایان حرفهای دشمن شادکنی بر زبان و قلم جاری
میسازند که حتی ارزش پاسخ گفتن ندارد.
حرفهای سخیف و بیارزشی
برای ترور شخصیت بزرگ و جهانی دکتر محمود احمدینژاد. کسی که جان و آبروی
خویش را برای اعتلای کلمه حق بر طبق اخلاص نهاده و خدمات او به محرومان و
مستضعفان مرزهای جغرافیایی و نژادی را درنوردیده است. احمدینژاد بزرگ بی
آن که به تملقگوییها محتاج باشد، آنچنان در انظار عموم حقطلبان جهان خوش
درخشیده است که در راستای پرتوهای نجاتبخش خورشید هدایت با هیچ خاک
پاشیدنی، تیره روی نخواهد شد. دکتر احمدینژاد گرچه ثابت کرد شعارهای اصیل
اسلامی- انقلابی دارای جذابیت ذاتی و قابلیت جهانی شدن دارند، اما خود نیز
فراتر از وظایف قانونی و ملی، تصویر روشن و روحبخشی از «سرباز حقیقی
اسلام» به نمایش گذاشت. هر چند شناخت این شخصیت بزرگ محتاج کارهای دقیق
علمی و تحقیقی است اما یادآوری سرفصلهایی از تفکر و منش صالحانه بزرگمرد
تاریخ ایران اسلامی، اجتناب از فراموشی این وظیفه حیاتی است.
1- مردمی بودن
گرچه
مردمی بودن در ادیان و فرهنگهای مختلف، تعریفهای متنوعی داشته و همواره
از برتریهای انسانهای بزرگ است، اما برپایه مبانی متقن اسلامی، مردمی
بودن و مردمی زیستن فراتر از یک اخلاق یا ژست شخصی، خود شاخصهای برای
رهروان راه حقیقت است. بر این اساس، همه راهبران صراط حق نوع خاصی از مردمی
بودن را به نمایش گذاشتند که خود مشتمل بر اعتقاد به همه مبانی معرفتی
توحیدی و عمل به اصول و فروع وحیانی است. عرفای اسلامی که ریشه مردمی بودن
را در ذیل «اسفار اربعه» تبیین میکنند، این مشی و مرام رحمانی را نه صرفاً
براساس سادهزیستی و همکلامی با مردم و همشکل و همراه بودن با آنها
ارزشگذاری میکنند بلکه اهمیت مردمی و خَلقی بودن را در مراحل چهارگانهای
برمیشمرند که همه راهیان صراط مستقیم را گریزی از آن نیست.
این
چهار سیر آسمانی به اختصار عبارتند از: سفر از خلق به حق، سفر در حق، سفر
از حق به خلق، سفر در خلق با حق. به بیان سادهتر «مردمی بودن» آن هنگامی
معنای آسمانی مییابد که در همه سکنات خویش با حق و بهسوی حق و حقیقت در
جریان باشد. بر این اساس دکتر احمدینژاد به عنوان سرباز حقیقی راه حق
همچون پیشوایان راستین توحیدی از ابتدای قبول مسئولیت که بر مبنای وظیفه
الهی و تبیین حقیقت بود تا همه همراهیها و همکلامیها با مردم و همه افکار
و اعمال در حد وسع وجودی خویش ملازم حقگویی و پاسبانی از حقیقت بوده است.
2- عدالتگستری
عدل
به عنوان دومین اصل اعتقادی موحدین از منظرهای مختلفی به بحث گذارده شده و
خصوصاً در حیطه عمل از جذابیت و معنویتآفرینی بسیار بالایی بهرهمند است
لیکن با گذر از جنبه ظلمانی حجاب علم، عدل و عادل از پربهاترین و البته
کمیابترین گوهرهای زندگی بشر است. از انحرافات فکری در ایسمهای مختلف
قدیم و جدید گرفته تا شیوههای خشن و بیروح اقتصاد و سیاست سوسیالیستی ،
همه از مدعیان دروغین این رکن توحیدی زندگی مومنانه هستند که پیش چشم بشر
امروز رنگ باخته و حتی منفور گشتهاند. با این حال انسانها هنوز به دنبال
این گمشده دیرین خویش هستند که از شعار بیشعور فرسنگها فاصله داشته و از
اعمال شاقه بیروح هم منزجر است. گویی مردم گذشته از دین و قوم خود و فراتر
از جغرافیا و سطح معلومات اکتسابی خود جانمایهای از عدل و عادل حقیقی در
نهاد خویش سراغ دارند که از یک سو ریشه در مردمیبودن راستیناش دارد و از
سوی دیگر برای مستضعفان و محرومان شیرین و آرامبخش و برای مستکبران و
متعدیان، دردآور و تحملناپذیر است. با این مقدمه مشی عدالتگسترانه
احمدینژاد بیآن که نیازمند تعریف و تمجید باشد هویدا میگردد. او همواره
در ضمن مردمیبودن، شادیبخش قلبهای مستضعفین و محرومین بوده و آماج
تیرهای زهرآگین مرفهین بیدرد و ظالمان و چپاولگران حقوق مردم بوده است.
احمدینژاد در حد توان سعی کرده است براساس اصول توحیدی هرچیزی را به جای
خویش بازگرداند،از جایگاه مردم کوچه و بازار گرفته تا مدعیان علم و عمل و
از ملتهای محروم آفریقا و امریکای جنوبی و آسیای شرقی گرفته تا نظام سلطه و
شبکه صهیونیستی که خود را منجی بشریت قلمداد میکرد، از پیر و جوان غریبه و
یقه چرکین گرفته تا فامیل و دوستان فریبکار سهمخواه؛ همه و همه را در حد
توان ظرفیت خود به جایگاه واقعیشان باز گرداند.
3- ولایتمداری
گذشته از آنکه اعتقاد به ولایت و درک این حقیقت بلند اسلامی از لوازم ایمان کامل است، اما از آنجا که در بین مناصب رهبران الهی «ولایت» نزدیکترین نقطه به «حکومت» و بلکه عینیت آن است، از اهمیت زیادی برخوردار است که همه ارکان اعتقادی و اصول عملی را قوام میبخشد. بر این اساس امام راحل از بدو نهضت اسلامی بر اصل ولایت کلیه امام عصر(عج) و ولایت فقیه جامعالشرایط اصرار میکردند تا مبادا حکومت اسلامی در نبود ولایت فقیه یا با فاصله گرفتن از ولایت معصوم(ع) از محتوای خویش تهی شود. دکتر احمدینژاد نیز بر پایه همین نگاه آسمانی همانطور که بسیاری از اصول به فراموشی سپرده شده انقلاب را به متن جامعه آورد، توجه واقعی و غیرشعاری به ولایت کلیه امام عصر(عج) و التزام عملی به ولایت فقیه را به عرصه اجتماع ایران اسلامی و حتی جهان بازگرداند. بیشک ولایتمداری احمدینژاد که اساساً با افکار و اعمال مدعیان و شعارگویان بیعقیده متفاوت و بلکه متضاد است، هزینههای فراوانی برایش ایجاد کرد، اما این حقیقت هویدا گشت که مدافعان حقیقی ولایت همواره در معرض تهمت و ترور شخصیت قرار دارند همچنان که در طول تاریخ اینگونه بوده است.
4- جهانشمولی افکار و اعمال
بیشک از اهداف بلند انقلاب اسلامی، جهانی شدن است. آرزویی که در هیاهوی رسانههای صهیونیستی و بیخبری و بداخلاقیهای داخلی رفته رفته تحقق مییابد. اگر امروز رئیس جمهور امریکا صریحاً و کراراً تقاضای گفتوگو میکند- هرچند با همه منطق مستکبرانه- اگر امروز بسیاری از معادلات و بحرانهای منطقهای و فرامنطقهای بدون نظر جمهوری اسلامی حل نخواهد شد، اگر ملتهای مظلوم و گمنام این روزها شهره عام و خاص شدهاند و بیآنکه کوچکی و دورافتادگی کشورشان به نظر بیاید به صدر اخبار و تحلیلهای جهانی راه یافتهاند. اگر پایتخت رژیم صهیونیستی با موشکهای ساخت جمهوری اسلامی مورد هدف قرار میگیرد و اگر هر یک از جنگهای او با حزبالله و مقاومت به شکستی فضاحتبار بدل میشود و اگر... همه و همه نشان از اقتدار بیش از پیش نظام اسلامی دارد، اما به راستی بعد از توکل به خدا و رفتن به طریق اسلام ناب چه عاملی باعث این همه محبوبیت و اثرگذاری بینالمللی برای ما شده است؟ آیا جز اینکه نماینده ملت مقتدر ایران با ایدههای جهانی خود و گذر کردن از محدودیتهای جغرافیایی و نژادی، حرفهای صریح و دقیق و شعارهای افتخارآفرین انقلاب اسلامی را به گوش همه حقطلبان و خستگان از ظلم سلطهگران رسانده است؟ آیا جز این است که احمدینژاد بزرگ با شجاعت مثالزدنی خویش رودرروی سران کفر و الحاد سخن حق را با آرزوی دیرین بشر برای ظهور منجی کل بر زبان جاری ساخت؟ آیا جز این است که عصاره ملت مسلمان ایران به رسانهای جهانی برای عدالتخواهان و استکبارستیزان بدل گشته است؟ آری دکتر محمود احمدینژاد افکار خود را به سطحی جهانشمول رساند و افقی انسانی و کمالآفرین پیشروی خود قرار داده است. سفرهای او، مراودات او و نوع نگاه و عمل او در مواجهه با مستضعفان جهان نشانگر اعمالی بر مبنای معرفتی توحیدی است که سیاه و سفید، قوم و نژاد و فقیر و غنی نمیشناسد و وجهه همت خویش را تکریم انسان قرار داده است.
5- اخلاق مداری
اخلاق به عنوان محصول دینداری از توصیههای اکید انبیا و اولیای آسمانی و ذاتاً شیرین و جذاب است اما اگر دینداری انسان را امری فردی بدانیم همین موجود زیبای شیرین به اژدهای بیرحم و آتشافروزی بدل میشود که به دشمنترین دشمنان انسان و جامعه انسانی بدل خواهد شد لذا هنگامی حسن و صحت اخلاق فرد اثبات میشود که در میان مردم فعلیت یابد. در همین راستا گذشت و صبر در کنار مدارا با مردم سرآمد اخلاقیات و ثمره آنها شمرده شدهاند. حال با گذری به دوره ریاست جمهوری دکتر احمدینژاد بارزترین ویژگیهای او صبر در برابر ناملایمات و دشمنیها و تهمتهای بیحد و حصر دشمن و دوستان از راه مانده است. او در حالی که علی رغم تحمل این حجم عظیم از بداخلاقیها به پاسخهای منطقی و نهایتاً افشای مفاسد فکری و اقتصادی تهمتزنندگان مبادرت میکند بیش از پیش به مردم مهر ورزیده و سعی در ایجاد روحیه امید در اقشار مختلف مردم دارد. بیشک این سعه صدر و این تحمل بالا در کنار این رأفت همهگیر نشان شخصیت برجسته و ساخته شده احمدینژاد دارد هر چند حمله به این خصلتهای بزرگ انسانی او به همراه وارونه جلوه دادن صداقت، صراحت و حقمداری او اقدام ناجوانمردانهای است که صدها و هزارها بار در سکوت دستگاه قضایی از سوی متحجران و تضییعکنندگان بیتالمال نشر یافته است.
در پایان با ابراز امیدواری نسبت به باز شدن راه شناختن و شناساندن دقیق و صحیح عصاره ملت، باز هم تاکید میگردد دکتر احمدینژاد به عنوان سرباز فداکار اسلام و ولایت از هر تمجید و تملقی بینیاز است و هر گوینده منصفی با ورود به این عرصه در واقع از حقیقت اخلاق و انسانیت دفاع میکند واین امری لازم برای جامعه اسلامی رو به کمال ما است.
- ۹۲/۰۳/۲۹
- ۱۹۱ نمایش