مرور شاخصههای گفتمانی دولت احمدی نژاد از اشراف زادگی تا مردمی نژادی
امام خامنهای: من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از
شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همهمان این
طور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانه اشراف خانه
درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟
چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشتهایم، همین
کافی است؟
مطلب زیر بخشی از گزارش امروز روزنامه ایران درباره مرور
شاخصه های گفتمانی دولت احمدی نژاد با عنوان از اشراف زادگی تا مردمی
نژادی است.
متن کامل این گزارش به این شرح است :
احمدی نژاد جاذبههای پست ریاستجمهوری را از بین برد
مهدی
کوچک زاده نماینده مردم تهران در مجلس در گفتوگو با خبرنگار ایران با
اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب درباره لزوم ساده زیستی مسوولان و پرهیز
از اشرافیگری در یکی از دیدارهایشان با هیات دولت احمدینژاد گفت: رهبری در
آن دیدار صراحتاً به این مسأله اشاره کردند که چند خصوصیت ممتاز در دولت
آقای احمدینژاد وجود دارد که من لازم میدانم به آنها تصریح کنم.
رهبر
انقلاب تاکید کردند شعار و گفتمان این دولت منطبق بر شعار و گفتمان امام و
انقلاب است و از جمله شاخصهای دیگری که رهبری به آن اشاره میکنند روحیه
مردمی و خاکی دولت دکتر احمدی نژاد است. امام خامنه ای میگویند روحیه
ساده زیستی بهخصوص در خود آقای رئیس جمهور خوب و برجسته است و موضوع
بسیار با ارزشی است. کوچکزاده اعتقاد دارد با هجمه بیسابقهای که علیه
دولت احمدینژاد ازسوی همه جناحهای نظام ازجمله مدعیان اصولگرایی و
اصلاحطلبی ایجاد شد جلوی نهادینهشدن رویکردهای منطبق با گفتمان انقلاب
اسلامی در ساختار اندیشه و عمل مسوولان کشورگرفته شد و عدهای با تبلیغات
پرحجم اجازه ندادند روحیه سادهزیستی ضرورت خود را به عنوان یکی از
شاخصهای مدیریتی تحمیل کند.
نماینده مجلس نهم معتقد است هدف اصلی این سیاهنماییهای رسانهای، شخص دکتر احمدینژاد نبود بلکه بخشی از ارزش ها در جامعه زنده شده بود که این برای برخی خطر بزرگی محسوب میشد و باید با پاک کردن احمدینژاد از حافظه مردم به محاق میرفت.
کوچک زاده ادامه می دهد:اگر بنا باشد همین رویه سادهزیستی به عنوان یک اصل و فرهنگ جا بیفتد دیگر قدرت برای برخی جاذبه و شیرینی خود را از دست میدهد و ریاستجمهوری طعم و لذتی که در همه جای دنیا دارد را نخواهد داشت چرا که معادل میشود با نوکری و خدمتگزاری و من بعید میدانم که ما شاهد این همه داوطلب نوکری در میان نامزدهای این پست باشیم. بالاخره 600 نفر برای این پست ثبتنام کردند.
یعنی همه اینها مشتاق بودند که شب و روز نشناسند و 18 ساعت در شبانه
روز کار کنند؟ و در دورافتادهترین نقاط کشور خودشان را در دسترس مردم
قرار دهند؟ بنابر این احمدینژاد شیرینیهای مادی پست ریاستجمهوری را برای
کسانی که علاقهمند به این پست هستند، گرفت.
نماینده مردم تهران تاکید میکند: مردم خواهان مسوولینی از جنس خودشان بودند به همین دلیل مردم در خرداد سال 76 به خاتمی رأی دادند و به همین دلیل در خرداد 84 به احمدینژاد رأی دادند. چون میدیدند پست ریاستجمهوری تبدیل به یک طعمه شده بود.امروز هم با تبلیغات شدید برای مردم این گونه جا انداختند که کسانی بر شما ریاست میکنند که به فکر شما نیستند بلکه به فکرخود ومنافعشان هستند. کسانی که از روز اول ریاستجمهوری احمدی نژاد در کارش سنگاندازی کردند و حتی اجازه تغییر ساعت کار کارمندانش را به او ندادند.
پ
کوچک زاده اعتقاد دارد با
هجمه دروغ و تهمت و توهین یک فرد خدمتگزار و دلسوز را تحت فشار بیسابقه
قرار دادند و بعد هم برای مردم جا انداختند که اینها منفعتطلبانی هستند
که راه نجات شما، رویگردانی از آنهاست و این منجر شد به این که خودشان رأی
نیاورند. اصولگراها سعی کردند بگویند ما با احمدینژاد فرق داریم و دائم
او را تخریب کردند و گفتند ما اصولگراییم و احمدینژاد نیست و ما از این
دولت تبری میجوییم.
نتیجه این شد که مردم به هیچیک از نامزدهای
اصولگرا رأی ندادند.
بنابراین امروز در رسانههایشان همدیگر را متهم نکنند. همه با هم بریدید آن شاخهای را که اگر کمک میکردند تنومند میشد و اگر اشکالی هم داشت قابل اصلاح بود. اما شما تصور کردید که همه داشتههایتان را دور بیندازید. همهتان از روز اول به جای خیرخواهی و کمک، فحاشی و سنگاندازی کردید.
در بخش اول از سلسله گزارشهای بررسی شاخصههای گفتمانی دولت احمدی نژاد، به سراغ شاخصه اصلی و برجسته دولت احمدینژاد یعنی عدالت و عدالت محوری رفتیم که التزام به آن همواره در سیره اعتقادی و عملی رئیس جمهور نمایان بوده است.
سادهزیستی و مقابله با اشرافیگری
اما از دیگر شاخصههای گفتمانی محمود احمدی نژاد است که نه تنها در کلام و
گفتار که در منش و شیوه زندگیاش نیز هویدا بود. سادهزیستی مسوولان در
مفاهیم دینی و قانون اساسی ما چنان مورد اهمیت قرار دارد که عدهای حتی آن
را شاه کلید اقتصاد مقاومتی و از ستونهای برپایی یک جامعه اسلامی ایدهآل
میدانستند. سادهزیستی و مبارزه با اشرافیگری که یکی دیگر از شاخصههای
گفتمان انقلاب اسلامی است، چنان در شخص و دولت احمدینژاد عیان و آشکار بود
که دوست و دشمن آن را نه تنها تایید که به آن اعتراف میکردند و شاید
بتوان گفت تنها موردی بود که نتوانستند در خصوصش به دولت انگی بچسبانند.
احیای بسیاری از ارزشهای انقلاب اسلامی در دولتهای نهم و دهم موجب شد تا
علاوه بر محبوبیت روزافزون رئیس جمهور در میان تودههای مردم؛ رهبر معظم
انقلاب نیز در سخنرانیهای متعدد خود، خصوصاً در جمع اعضای هیات دولت از
سال 84 به بعد، این خط گفتمانی را تقویت و از آن به عنوان نقطه قوت دولت
یاد کنند.
منش مردمی احمدینژاد، دلها را به سوی وی هدایت کرد
امام
خامنهای در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری میفرمایند: «ملت ما با اکثریتی
قاطع، شخصیتی انقلابی و دانشمند و مدیری شایسته و کارآزموده و دارای سوابق
مجاهدت صادقانه در صحنههای گوناگون را به ریاست جمهوری برگزیده است. سخن
صریح و قاطع و صادقانه ایشان در تعهد به خدمتگزاری و رفع محرومیت و مبارزه
با فساد و لحن افتخارآمیز ایشان در پایبندی به اسلام و آرمانهای انقلاب که
با منش مردمی و سادهزیستی همراه بود، دلها و آرای مردم را متوجه ایشان
کرد و مسئولیت مهم ریاست جمهوری را بر دوش ایشان نهاد.»
اما سادهزیستی
و دوری از تجملگرایی و زرق و برق دنیا چنان پراهمیت است که
امام?روحالله نیز در موارد پرشماری نسبت به آن و خطرات پیرامونش تذکرات و
اندرزهایی را مطرح میکنند.
در جلد 17 صحیفه نور آمده است:
«آن
روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند
چطور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تاثیر بکند، آن روز است که
باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم. مادامی که این ملت، این حالی که الآن
دارند که توجه به معنویات تا یک حدودی و این جوانهای ما توجه به معنویات
دارند و این تحول عظیم پیدا شده است در آنها که شهادت را با جان و دل
میخرند، مادامی که این محفوظ است، این جمهوری اسلامی محفوظ است و هیچ کس
نمیتواند به او تعدی کند. آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا بشود و شیطان در
بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرتها
میتوانند در ما تاثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند. همیشه این کشور
به واسطه این کاخ نشینها تباهی داشته است.»
مقام معظم رهبری نیز به
مناسبت آغاز به کار هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی در خردادماه سال 83
میگویند: «پیوند حقیقی با مردم، مستلزم حضور در میان آنان و دور شدن از
سطح متوسط زندگی آنان است. سادهزیستی و پرهیز از اسراف و پرهیز از هزینه
کردن بیتالمال در امور شخصی و غیرضروری، شرط لازم برای حفظ این پیوند
است. ترویج فرهنگ اشرافیگری و تجمل و سفرهای پرهزینه و بیهوده خارجی از
کیسه مردم، دور از شأن نمایندگی و عامل گسیخته شدن پیوند نماینده با مردم
است.»
شعار سادهزیستی بسیار مهم است
اما لحن و محتوای سخنان مقام معظم رهبری درخصوص تذکرات پیرامون شاخصه سادهزیستی در دولت احمدینژاد با دولتهای قبل تفاوت پیدا میکند. ایشان در دیدار رئیس جمهور و هیات وزیران در شهریورماه سال 84 میفرمایند: <این شعار (سادهزیستی)، شعار بسیار مهمی است؛ این را نباید دستکم گرفت. یک وقت هست که ما در زندگی شخصی خود مثلاً حرکت اشرافگونهای داریم بین خودمان و خدا که اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مکروه باشد، مکروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما یک وقت هست که ما جلوی چشم مردم یک مانور اشرافیگری میدهیم؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد، همهاش حرام است به خاطر این که تعلیمدهنده اشرافیگری است به اولاً زیردستهای خودمان، ثانیاً آحاد مردم به این کار تشویق میشوند. ما نباید مردم را به این کار تشویق کنیم. ممکن است در داخل جامعه کسانی پولدار باشند و ریخت و پاش کنند- البته این کار بدی است ولی به خودشان مربوط است- اما ریخت و پاش ما اولاً از جیبمان نیست، از بیتالمال است؛ ثانیاً ریخت و پاش ما مشوق ریخت و پاش دیگران است. واقعاً [الناس علی دین ملوکهم] ملوک در اینجا به معنی پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوک شماها هستید؛ الناس علی دین ماها.» معظم له در دیدار اعضای هیات دولت در شهریورماه 85 نیز با بیان این که سادهزیستی و مردمگرایی شاخصه دیگری است که بحمدالله دارید، تاکید میکند: «امتیاز سوم هم روحیه مردمی و خاکی این دولت است. این هم خیلی باارزش است. سادهزیستی- بخصوص در خود آقای رئیس جمهور- خوب و برجسته است و چیز با ارزشی است. در مسئولان هم کمابیش، یک جایی کمتر، یک جایی بیشتر، بحمدالله هست. سادهزیستی چیز بسیار با ارزشی است.»
اگر ملاحظات امنیتی نبود، با پیکان بیرون میآمدم
امام
خامنهای اما همین تذکرات را به دولتهای پیشین و بهخصوص دولت سازندگی
داده و فرموده بودند: «من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از
شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همهمان
این طور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانه اشراف
خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه
بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشتهایم،
همین کافی است؟! نه، ما هم مترفین میشویم. والله در جامعه اسلامی هم ممکن
است مترف به وجود بیاید. از آیه شریفه «و اذا اردنا آن نهلک قریه امرنا
مترفیها ففسقوا فیها» بترسیم و ترف، فسق هم دنبال خودش میآورد. اندازه نگه
دارید؛ دولت مخارجش زیاد و سنگین است. مخارج سنگین دولت منجر به این
میشود که مثلاً در فلان بخش سوبسید را بردارند. این، سیاست درست و متین و
منطقی هم است؛ شکی در آن نیست. باید هم انجام بگیرد. چارهای هم نیست. روی
مردم هم فشار میآید اما این مخارج را منصفانه قرار بدهیم و خودمان به دست
خودمان بر مخارج چیزی اضافه نکنیم. اگر مبلغی از مخارج دولت، عبارت از
تغییر دکوراسیون اتاق مدیرکل و معاون وزیر و وزیر و فلان مسئول قضایی و
فلان مسئول در بخشهای گوناگون دیگر باشد، این جرم و خطاست. اگر یکی از
مخارج دولت این باشد که فلان تعداد ماشین جدید بیاوریم و بین دستگاهها
تقسیم بکنیم، ما حق نداریم این را جزو مخارج دولت حساب کنیم و به حساب آن
از سوبسید مردم بزنیم. نه، این خلاف است. برای این کارها حد بگذارید.
دستگاهها باید بخشنامه کنند و در مورد این تغییر دکوراسیونها و تغییر
خانهها و خرجهای اضافی حدی معین بکنند. من نمیگویم مثل بعضی از تندروها
باشیم که میگویند در مسجد بنشینیم و وزارت کنیم؛ نه، در مسجد نمیشود.
وزارت کردن، یک ساختمان و چهار تا اتاق و تعدادی مسئول و یک مقدار هم
بالاخره امکانات برای زندگی آن آقایی که میخواهد خدمت بکند، می خواهد اما
باید در حدی باشد. گاهی از جاهایی گزارشهای نومیدکنندهای میرسد و در
برخی موارد انسان واقعاً عرق شرم بر پیشانیاش می نشیند؛ رعایت کنید، سؤال
میکنیم که چرا ماشین لوکس و نو و مدل بالا؟ میگویند که اشکال امنیتی
داریم! چه اشکال امنیتی؟! آقایان مسئول در شورای امنیت کشور یا جاهای دیگر،
بنشینند و معین کنند و مسأله را در جایی ببرند، من هم اگر باید دخالت کنم،
بگویید در جایی دخالت کنم. این چه وضعی است که همین طور بیحساب و کتاب
جلوی هر وزارتخانه و ادارهای، دهها ماشین به رنگهای گوناگون متعلق به
مسئولان آنجا به چشم میخورد؟! چه کسی چنین چیزی را گفته است؟ گزارش آمده
که روحانی عقیدتی، سیاسی در یکی از دستگاهها خودش ماشین دارد ولی ماشین
دولتی سوار میشود! من نوشتم که حق ندارد این کار را بکند. برای من جواب
آمد که این کار رویه است و همه میکنند! این آقا خودش یک ماشین دارد که
برای خودش لازم است؛ یکی هم خانمش دارد و نمیشود که خانمش از این ماشین
استفاده کند! عجب! این چه حرفی است؟ من الان اعلام میکنم و قبلاً هم نوشتم
و این را گفتم که آن وقتی که آقایان امکانات شخصی دارند، حق ندارند از
امکانات دولتی استفاده بکنند. اگر ماشین دارید، آن را سوار شوید و به
وزارتخانه و محل کارتان بیایید؛ ماشین دولتی یعنی چه؟ والله اگر من از طرف
مردم مورد ملامت قرار نمیگرفتم که مرتب ملاحظه جهات امنیتی را توصیه
میکنند، بنده با ماشین پیکان بیرون میآمدم.>
اجازه نمیدهم خودروهای زرهی 300 تا 500 میلیونی وارد شود
اما
محمود احمدینژاد که به تایید مقام معظم رهبری خود ویژگی سادهزیستی را
دارا میباشد در سخنان متعددی در دولتهای نهم و دهم بر لزوم وجود آن و
مبارزه با نقطه مقابل یعنی اشرافیگری و تجملگرایی تاکیدات بیشماری داشته
است. رئیسجمهور در 25 آبانماه 1384 با تاکید بر اینکه اشرافیگری در این
دولت جایی ندارد، میافزاید: «اجازه نخواهیم داد که خودروهای زرهی 300 تا
500 میلیون تومانی وارد شود و برخی از مدیران همچنان آن را در اختیار داشته
باشند.» احمدینژاد در ادامه میافزاید: «شخصی که در 15 هیات مدیره عضویت
دارد و از هر کدام دو میلیون تومان دریافت میکند طبیعی است که علیه دولت
حرف بزند.» احمدینژاد همچنین در 12بهمنماه 84 خاطرنشان میکند: «اگر
بشنوم مسوولی در گوشهای از این سرزمین هنوز روحیه طاغوتی دارد و خود را از
مردم دور میدارد از همان تهران تلفنی او را عزل خواهم کرد! »
با حمله به ساده زیستی دولت میخواهند اشرافیت خود را توجیه کنند
احمدینژاد
در خردادماه 92 نیز با بیان این که میدانم هدف کسانی که ساده زیستی دولت
را زیر سوال میبرند، چیست ؟ میگوید: آنها چون نمیتوانند این گونه
زندگی کنند میخواهند اشرافیت را توجیه کنند و با اشرافیت زندگی کنند.
وی
خاطرنشان میکند: «ساده زیستی در دولت به این معناست که مسوولین نباید
برای خودشان اشرافیت راه بیندازند و بیت المال را صرف تغییر دکور و
هزینههای شخصی خود کنند.»
اپیزود اول: شبکه خبری «مترو تی وی»
اندونزی در گزارشی تلویزیونی با عنوان «سادهزیستی رئیسجمهور ایران» که در
آن مراسم عروسی پسراحمدینژاد که در خانه برگزار شده است را نشان میدهد
به مقایسه زندگی محمود احمدینژاد با سایر رؤسای جمهوری جهان بهویژه
رئیسجمهور اندونزی که عروسی شاهانهای را برای پسرش گرفته است، میپردازد.
اپیزود دوم: یکی از مدیران ارشد قوه مقننه در پاسخ به سوالی در یک
نشست دانشجویی با این مضمون که «شما به مشکلات اقتصادی مردم در سال 91
اشاره کردید اما عروسی فرزندتان را در تالار صاحبقرانیه گرفتید و این نقد
به شما وارد است که چطور میخواهید دغدغه مردم و کشورتان را داشته باشید و
در عین حال که مردم با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند شما در یک
تالار گرانقیمت برای فرزندتان عروسی میگیرید»، میگوید: «بله ممکن است
حالا یک عدهای چنین نظری داشته باشند اما فکر نکنم زیاد منوی غذاها با هم
فرق داشته باشد الان حداقل قیمت یک منو 15 هزار تومان است حالا ممکن است
یکی یک منوی 20 هزار تومانی و یا 25 هزار تومانی انتخاب کند اینها با هم
تفاوت زیادی ندارند! » وی میافزاید: «ممکن است برای بعضی از مردم این مهم
باشد کسی که به عنوان رئیسجمهور انتخاب میشود پول و سرمایه کشور را چطور
خرج میکند و آن را حیف و میل نکند حالا اگر برای فرزندش در یک تالاری
عروسی هم بگیرد و از راه دزدی نباشد اشکال ندارد!!!»
- ۹۲/۰۴/۰۱
- ۴۵۷ نمایش