«جماعت دغلباز»
محمد جعفر بهداد، معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور / تخریب رقیب در عرصه سیاسی، امری غیراخلاقی و ناپسند است که غالباً ریشه در ناامیدی از آینده و حس انتقامجویی دارد.
«احساس
بیآیندگی» یا نــاامیدی از دستیافتن به آینده مطلوب، وضعیتی است که
عدهای از سیاسیون وابسته به جناحهای مختلف در آن به سر میبرند.
فصل
مشترک این افراد، نداشتن پایگاه مردمی، آن هم به علت رفتار نامناسب آنها
با مردم در حوزههای گوناگون است... به تعبیر روشنتر جامعه ایرانی، از
بعضی افراد یا گروههای سیاسی به علت بیاعتنایی آنان نسبت به ارزشهای
دینی و انقلابی و نیز از برخی دیگر به علت ریاکاری و ظاهرگرایی دلخور و
ناراحت است و تجربه 34 سال گذشته به آنها آموخته که دنبال وضعیتی باشند که
در آن اخلاق اسلامی و مناسبات انسانی به نام توسعهگرایی یا دینگرایی
منکوب نشود.
مردم ایران روزهایی را به یاد دارند که بعضیها به اسم
سازندگی و اصلاحات و برخی دیگر به نام ارزشها، عدالت و اخلاق را زیر پا
گذاشتند و هر جا کم آوردند، برخوردهای محدودکننده با افراد جامعه را در
دستور کار خود قرار دادند.
ایران اسلامی تا رسیدن به قلههای دینداری و
پیشرفت مادی فاصله دارد و آنچه در مسیر، سرعت و کیفیت حرکت به سمت قلهها
تزلزل و انحراف ایجاد کند، مطلوب هموطنان ما نیست، بنابراین کسانی که مردم
ایران را با شعارپردازیهای توخالی، منازعات جناحی و ظاهرفریبی آزرده خاطر
کردند، در این زمان آیندهای برای خود نمیبینند و به همین علت عرصه سیاسی
را از هیاهوهای تهدیدآمیز و تحرکات تخریبی علیه رقیب یا رقبای خود پر
کردهاند تا شاید با به اشتباه انداختن مردم، بر مقدرات آنها مسلط شوند،
حال آن که ایرانیان در شرایط امروز زیر بار اهالی زر و زور و تزویر
نمیروند.
سوگوارانه باید اذعان کرد ماشین تخریب، آنجایی که به رانندگی
برخی مدعیان اصولگرایی به حرکت درمیآید، چیزی از ارزشهای دینی باقی
نمیگذارد و جذابیت و شکوه دینداری را از بین میبرد اما راستی اصولگرا
کیست؟ اصولگرایی چیست؟ اصول کدام است؟ در این خصوص اگرچه گفتنیهای فراوانی
وجود دارد، اما به زبان ساده باید گفت: اصولگرا کسی است که مهربان، صبور،
اهل منطق و دلسوز همنوعان و همکیشان خود باشد.
اصولگرای واقعی به هیچ
بهانهای ناسزا نمیگوید، پرخاش و تهدید نمیکند، فریب نمیدهد و به ارعاب و
پروندهسازی روی نمیآورد. برخوردهای عصبی، فریبکارانه، غیرمنطقی و
تحقیرکننده، هیچ نسبت و شباهتی با آموزههای دینداری و حقیقت انقلابیگری
ندارد.
متأسفانه بعضی از داعیهداران اصولگرایی تصور میکنند انقلابی
بودن با خشم و خشونت و تهدید ملازمه دارد و اگر اخلاقی، بردبارانه و معقول
رفتار نمایند، انقلابیگری و کارآمدی آنها زیرسؤال خواهد رفت. چنانچه برخی
اصلاحطلبان نیز خیال میکردند با تأکید بر آرمانهای دینی و انقلابی،
فرصت و توان اصلاحگری را از دست خواهند داد. جامعه ایرانی، اما مؤمن و
انقلابی است و البته دینداری و انقلابیگری را برای ساختن ایرانی مستقل،
آرام و پیشرفت میخواهد. کشوری که در آن امکانات و فرصتها به طور عادلانه
توزیع شود و مسئولانش آرمانها را با رعایت قواعد اخلاقی و حفظ حقوق افراد،
ترویج و دنبال کنند. این روزها که موضوع انتخابات ریاست جمهوری داغ است،
ایرانیها در حال مرور تجربههای سیاسی خود هستند تا مبادا مدیریت اجرایی
کشور به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.
قبلاً که شبه عبارت «نااهل و
نامحرم» مطرح میشد، ذهنها بلافاصله به سمت آدمها و باندهایی میرفت که
از ضرورت وابستگی به امریکا دم میزدند، بر استحاله سیاسی و فرهنگی به نفع
اومانیزم و لیبرالیزم تاکید داشتند و اهل چپاول بیتالمال بودند، اما این
روزها مفاهیمی به تعریف قبلی افزوده شده که اهالی تزویر و ریاکاری را نیز
در بر میگیرد.
کسانی که به نام دین و اصول، انواع بداخلاقیها را مباح
میدانند تا عطش قدرتطلبی و ثروتاندوزی خویش را سیراب کنند. مردم دست
این جماعت دغلباز را نیز خوانده و میروند تا به انتخاب خود تعریف جامع و
مانعی از «نااهلان و نامحرمان» ارائه دهند و مسیر خدمتگزاری را از چپ روی و
راستگرایی مصون نگاه دارند. امیدواریم امکان چنین انتخاب مبارکی فراهم
شود.
- ۹۲/۰۲/۳۱
- ۱۷۶ نمایش